آیدا

آیدا جان تا این لحظه 11 سال و 10 ماه و 2 روز سن دارد

ایدا جوجوی من

ایدا جوجوی من

سلام عزیز دل مامان.خیلی وقت پیش که تو یادت نمیاد ولی من به خوبی یادمه بابا اومد خونه و گفت واسه تولد دو ماهگی ایدا یه چیزی خریدم که فکر کنم یه سالش بشه اندازش بشه یعنی فروشنده اینجوری گفت.منم با تعجب پرسیدم امیر باز رفتی چی خریدیییییییییییییییییییییییییییییییی؟ ولی بهم نگفت تا سه هفته بعد که اماده شد.الان شما 20 ماهه شدی و این لباس اندازت شده و میخوام ببرمت اتلیه تا باهاش عکس بگیری نازنینم.
نفسی داره عید میشه و این سومین عیدی که من تو رو دارم.دیگه دخترم واسه خودت گل دختری شدی.شیرین و مهربون وماه.
کلمات جالبت خیلی زیاد شده که من بیشتر از همه شکلات رو دوست دارم که بهش میگی دوداک.صبحم که از خواب پا میشی با خنده میگی دبحانه و وقتی میگم چی واست بیارم میگی دایی نون پنیر کرم تاتا که یعنی شیر کاکائو.اولین کارت بعد از اومدن پایین از تخت اینکه بری سمت تلوزیون و سیدی رستاک رو بزاری و دست بزنی بگی گل گل و به من بگی بشین و بری روی مبل تکیه بدی و ببینی تا من چای بیارم.
راستی سه روز شده جمله کوتاه میگی.اولینش بود بابا کجاست بعدی بالش بابا و سومی بابا دوست.ای شیطون بلا بعدشم مامان بده.مداد بده.
میوه خوردنتم سوزه ای شده.اول میگی ایار میری سر یخچال میدی به من میگی بشور تا میام بشورم ده بار تکرار میکنی داقو تا برم چاقو بردارم. وقتی هم پوست کندم میگی نمک.بعدشم که دادم دستت هر گازی که میزنی میای پیشم و میگی تمیز که با دسمال دستتو پاک کنم.
شبا هم وقتی میخوام بخوابونمت و میگم زود بخواب همه خوابیدن یه حضور غیاب از همه میکنی.خانوم اقا حسنی دتاره ( خاله ستاره) گل نینی بابا تا مطمئن شی همه خوابند.
شیرین کاری یه عالمه و وقت من کم.
انقدر عاشقتم که نمیتونم کلمه ای پیدا کنم که اونو بیان کنه.یه عالمه دوست دارم دخترک ماهم.همه ی زندگی من.نفسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس.بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
تاریخ : 17 اسفند 1392 - 15:45 | توسط : آیدا نفس | بازدید : 3477 | موضوع : فتو بلاگ | 13 نظر