آیدا

آیدا جان تا این لحظه 11 سال و 10 ماه و 2 روز سن دارد

بالاخره جشن تولد ایدا

بالاخره جشن تولد ایدا

دختر قشنگم تولد 1 سالگیتو با 10 روز تاخیر گرفتم.خیلی خوش گذشت دوستامون اومدند و تا 3 نصف شب خونمون بودند.14 نفری بودیم.میدونی این اولین تجربه ی من واسه یه مهمونی بود که همه چیش با من و بابا بود و هیچ کس نبود واسه کمکم.واسه همین تا لحظهی اخر کار داشتم و نرسیدم قبلش عکس بگیرم ازت خلاصه اینکه اونجور که باید از تولدت عکس و فیلم نداریم مخصوصا میز شام که خدایی خیلی واسش زحمت کشیدم و تا 4 صبح شب قبل با بابایی بادار بودیم.و خیلی هم قشنگ شده بود.خودتم واسه عکس اصلا همکاری نکردی نه گلسر زدی نه کفش پوشیدی با اون موهای فرفری.خلاصه واسه تولد سال دیگه خیلی تجربه بدست اوردم که مهمترینش گرفتن فیلم و عکسه تنها چیزی که باقی میمونه.از همهی دوستای خوبم که اومدند و تولد تورو گرم و به یاد موندنی کردند و کادوهای قشنگشون ممنون.راستی دوستای نینی پیجی گل باور کنید اون شب به یاد همتون بودم و گرمی وجودتون با من بود.از شما هم خیلیلی ممنونم که همپای من برای روزشماری تولد ایدا همراهم بودین و با من شادی کردین و لحظاتو واسمون شیرینتر کردین.ایدا جونم امیدوارم به تو هم خیلی خوش گذشته باشه چون بهانهی تمام این کارها تو هستی گل خوشگلم.من و بابا عاشقتیمخیلی دوست داریم.هواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارتا بوس واسه ایدا جون گلم که همهی زندگیه منو باباشه.
تاریخ : 30 تیر 1392 - 05:23 | توسط : آیدا نفس | بازدید : 1918 | موضوع : فتو بلاگ | 25 نظر

بابا جون تولدت مبارک

بابا جون تولدت مبارک

دختر گلم تولدت مبارک. با اومدنت بهترین سال عمرم و گذروندم
و مطمئنا سالهای خوبی رو در پیش داریم. هر روز که گذشت دوست داشتنی تر شدی . دوباره و دوباره تبریک هم به تو هم به مامانت که واست خیلی زحمت می کشه.
از تمام دوستای مهربونت که تولد آیدای ما رو تبریک گفتن و با پیغام های خوبشون خوشحالمون کردن هم تشکر می کنم. دست همتون درد نکنه .
گلهای زندگیتون همیشه سبز
تاریخ : 19 تیر 1392 - 08:45 | توسط : آیدا نفس | بازدید : 1209 | موضوع : فتو بلاگ | 30 نظر

ایدا نفس

ایدا نفس

خیلی دوست دارم عروسک قشنگم. ساله بشی با یه عالمه ارزویی که واست داریم
تاریخ : 18 تیر 1392 - 19:48 | توسط : آیدا نفس | بازدید : 1007 | موضوع : فتو بلاگ | 16 نظر

تولدت مبارک

تولدت مبارک

تولدت مبارک فرشته ی من.این لباسو خریدم روز مهمونیت بپوشی.خوشگله؟
تاریخ : 18 تیر 1392 - 19:39 | توسط : آیدا نفس | بازدید : 979 | موضوع : فتو بلاگ | 3 نظر

مسافر کوچولو

فرشته ی مهربون مسافر کوچولو رو بوسید و رفت.مسافر ترسیده بود سرش رو تو دست و پاش جمع کرد.تعجب کرده بود اینجا کجاست.اخه از بهشت اومده بود.هر روز با نوازش گلبرگها و صدای اروم اب بیدار میشد و همبازیهاش پرنده های بهشتی بودن.اما اینجا چقدر تنگ و تاریک و پر سرو صداست.کسی میدونه من اینجام؟نه.داشت غصه میخورد که یه دفعه گفت نه انگار یه خبرایی هست.یه صدای خیلی مهربون داره صدام میکنه میگه نفسم خوش اومدی.چه نوازشای گرمی دارههمیشه دستاش رومه ونازم میکنه.اهان فهمیدم نکنه این همون مادریه که فرشته بهم قول داده بود.اره خودشه خیالم راحت شد.مسافر کوچولو کمکم سرشو بالا کرد و دستو پاهاشو باز کرد دیگه حسابی با مامانش دوست شده بود.هر روز کلی باش بازی میکرد.پاهاشو میزد به دلش که بگه مامانی من گشنمه.گاهی میچرخید که صدای جیغ و خوشحالی مامانشو بشنوه.گاهی بی سرو صدا میشد تا مامانی نازشو بکشه گاهی هم تا صبح نمیخوابیدو میخواست باش حرف بزنه.مسافر کوچولوی قصه تحملش تموم شده بود از بس مامانی میگفت بیا بغلم و ببوسمت دلش بی تاب شده بودتا اینکه یه شب فهمید داره یه خبرایی میشه مامانی نگران بود و مسافر اینو میفهمیددائم تکون میخورد که خیال مامان راحت باشه.مامان گفت گلم الان میخوابم و وقتی بیدار شم تو تو بغلمی.مسافر کوچولو خوشحال شد انقدر شاد که وقتی چشماش دوباره به نور دنیا افتاد گریه کرد و تنها چیزی که میخواست اغوش مامانش بود.وقت رفتن به فرشته یه چشمکی زد و تشکر کرد و چسبید به سینهی مامانش با یه لبخند گفت سلام مامانی با تموم وجودم اومدم پیش اون دستا و صدای مهربون.دوست دارم .

الان مسافر کوچولوی من یکساله شده.و همهی زندگی مامانش شده.ایشالا 120 سال شاد و سالم زنده باشه و موفق بشه.

 


تاریخ : 18 تیر 1392 - 19:16 | توسط : آیدا نفس | بازدید : 858 | موضوع : وبلاگ | 3 نظر

48 ساعت

فقط 48 ساعت دیگه تا تولد دخترم مونده.

حیف که مجبورم تولدتو ده روزی دیر تر بگیرم دختر قشنگم.همش تقصیر امتحانای بابا امیرته ایدا جونم.ولی عیب نداره کلی برنامه دارم که ایشالا بتونم انجام بدم و خوشت بیاد.

عاشقتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتم ایدا نفس.نفس مامان.عشق و امید مامان.الهی دورت بگردم فرشته نازنازی من.بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس


تاریخ : 16 تیر 1392 - 17:55 | توسط : آیدا نفس | بازدید : 1116 | موضوع : وبلاگ | 24 نظر

ایدا نفس و اخم؟

ایدا نفس و اخم؟


تاریخ : 16 تیر 1392 - 03:37 | توسط : آیدا نفس | بازدید : 994 | موضوع : فتو بلاگ | 4 نظر

ای جااااااااااااااااااااااااااااااانم

ای جااااااااااااااااااااااااااااااانم


تاریخ : 16 تیر 1392 - 03:36 | توسط : آیدا نفس | بازدید : 911 | موضوع : فتو بلاگ | 3 نظر

اولین ایستادن

ایدا جونم دیشب رفته بودی سر کشو های مامان البته خدای نکرده نه برای فضولی و بهم ریختن فقط برای کنجکاوی.منم در همون موقعیت کارت بازیتو اوردم که کشو ها رو بی خیال شی.تو هم با هر دستت یه کارت گرفتی و حدود 15 ثانیه بدون اینکه دستت به جایی باشه ایستادی.انقدر ذوق زدیییییییییییییییییییییییییییییم.البته تا وقت خواب دیگه هر کارت کردم واینسادی وروجک.

مامانی ها من فکر میکنم هرچی به ایدا میدم بخوره سرده.میشه بگین شما از غذاهای گرم به گل گلاتون چی میدین؟

 نون پنیر بیسکویت مادر شیربرنج موز برنج گوشت سیبزمینی هندونه تخم مرغ چیزایی هست که من سعی میکنم هرروز بهش بدم گرچه نمیخوره درست حسابی.اگه میشه به من بگین شما چی میدین به جوجوهاتون.اینایی که من میدم جز موز همه سرده.

 


تاریخ : 14 تیر 1392 - 19:42 | توسط : آیدا نفس | بازدید : 993 | موضوع : وبلاگ | 5 نظر