آیدا

آیدا جان تا این لحظه 11 سال و 10 ماه و 2 روز سن دارد

شیرین ترینی

شیرین ترینی


تاریخ : 30 مهر 1392 - 06:41 | توسط : آیدا نفس | بازدید : 2875 | موضوع : فتو بلاگ | 10 نظر

بعد از اصلاح

بعد از اصلاح

سلام دختر نانازم .بالاخره بابایی موفق شد منو راضی کنه موهاتو کوتاه کنم و همچنین بالاخره عمو حسین به ارزوش رسید و بعد از یک سال و دو ماه گفتن خودش موهای فرفری قشنگتو کوتاه کرد.میدونی میدونم که واسه رشد موهات لازم بود وگرنه نمیذاشتم.هر یه فر موهات که میریخت قلبم میومد پایین.من عاشق موهای فر تو هستم ایدا فرفری مامان.خلاصه پریشب که اومدند خونه بابا بساط سلمونی رو اورد و عمو مشغول شد و ما واست خاله ستاره گذاشتیم و کلی بازی در اوردیم و شما هم خیلی ماه بودی و اذیت نکردی.خلاصه اینکه حالا شدی یه دسته گل.ترو تمیزو تپل و مپل.هزاران هزار تا دوست دارم.
تاریخ : 10 مهر 1392 - 20:00 | توسط : آیدا نفس | بازدید : 1356 | موضوع : فتو بلاگ | 22 نظر

قبل از اصلاح

قبل از اصلاح


تاریخ : 10 مهر 1392 - 19:59 | توسط : آیدا نفس | بازدید : 1000 | موضوع : فتو بلاگ | نظر بدهید

چه بازیییییییییییییییییی؟

سلام دوست جونیای گل و مهربونم.

یه خسته نباشید تپل بابت سرو کله زدن محبت کردن لوس کردن تربیت کردن بر خود مسلط بودن گاهی عصبانی شدن ولی هیچی نگفتن گاهی حالت گریه داشتن ولی اشک نریختن گاهی به شدت نیازمند خواب بودن و نخوابیدن سر کار رفتن یا کار خونه کردن قصه گفتن بازی کردن و بیش از همه عشق کردن و حال کردن و روزگار به خوبی سپری کردن با نینی های نازنازیتون نه نازنازیمون.

مامانی هاهمگیمون شنیدیم و خوندیم که باید با بچه ها از همین الان تمرین کرد و یاد داد.منظورم خوندن و نوشتن نیست.راستشو بخواین نمیدونم منظورم چیه.اگه بخوام از یه روز ایدا صحبت کنم اینکه صبح با هم بیدار میشیم باهم صبحونه میخوریم یه کم لگو بازی توپ بازی میکنیم. بیشتر کشو هایی رو که دوست داره خالی کنه و میچینیم.گاهی با اسباب بازیهاش میخوام حیوونا و میوهها رو یادش بدم ولی توجه نمیکنه .نمیدونم طبیعیه یا نه.اعضای بدنشو با هم تمرین میکنیم ولی هیچی از رو برنامه نیست.همه چیز بازیه تا اموزش.کاش میشد با کمک هم یه برنامه ای چیزی برای بچه ها بریزیم ولی احتمالش خیلی کمه .کلن نظرتون راجع به برنامه و بازی هدفمند چیه؟

ببخشید که انقدر بد نوشتم اخه در وضعیت بدی هستم .ایدا خانوم بیدار و مشغول شیطونی هستش و من همش حواسم به اینکه به جایی نخوره بچم.مرسی از شما دوستای خوب. یه عالمه بوس تقدیم به شما و نینیهای ماهتون




تاریخ : 06 مهر 1392 - 19:48 | توسط : آیدا نفس | بازدید : 1225 | موضوع : وبلاگ | 11 نظر

اخ جون

اخ جون

ایدا : سلام خاله جونیا و دوست جونیام.من یه چند روزی رفته بودم شمال.جای همگی خالی.بهم خوش گذشت ولی اذیت هم شدم.اخه تو این سفر 2 تا دندون در اوردم و همش تب داشتم.مامانم هم مریض شد.هوا هم خیلیییییییی گرم بود.هر وقت میرفتیم کنار ساحل من خواب بودم.و فقط از روی بالکون دریا رو نشونم میدادن.خیلی بزرگ بودااااااااااااااااااااااااااااا.خلاصه واسه همتون کلوچه اوردم که بدونین به یاد همتون بودم ولی حیف که پیش هم نیستیم.قول میدم به جای شما بخورمشون.خلاصه بعد از چند روز اذیت شدن دندون وقتی برگشتیم خونه خاله مرضیه ماکارونی درست کرد و جاتون خالی مثل بنننننننننننز خوردم و مامان و بابا کلی ذوق کردند.بازم جاتون خالی خیلی عالی بود.گرچه مامان از بس وسطش بوسم میکرد نمیذاشت راحت بخورم.نمیدونم یه دفعه چش میشد که جیغ میزد و بغلم میکرد.میدونم این صحنه واسه شما هم پیش میاد هر روز.باید یه جلسه واسه درمان مامانامون بزاریم.موافقین؟دوستون دارم.بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
تاریخ : 03 مهر 1392 - 17:47 | توسط : آیدا نفس | بازدید : 2159 | موضوع : فتو بلاگ | 21 نظر

جونم فدات

جونم فدات

مامانی گلم این عکسو تو نمایشگاه پاییزه ازت گرفتم.اولش ترسیده بودی ولی انقدر خوشت اومده بود که سه بار پشت هم سوار شدی عزیز دلم .جونممممممممممممممممممممم فدای یه لحظه خندیدنت.همهی دنیای من تو خنده های تو خلاصه میشه عسلکم.ایشالا همیشه خندون باشی و غصه هات مال من و دردات به جون من باشه عزیزم.دل هر دومون واسه دوستامون تنگ شده ولی ببخشید که وقت نمیکنم زود زود بیام مثل سابق.بوووووووووووووووووووووووووووووووووس
تاریخ : 03 مهر 1392 - 17:42 | توسط : آیدا نفس | بازدید : 1201 | موضوع : فتو بلاگ | 5 نظر