آیدا

آیدا جان تا این لحظه 11 سال و 10 ماه و 16 روز سن دارد

اخ جون

اخ جون

ایدا : سلام خاله جونیا و دوست جونیام.من یه چند روزی رفته بودم شمال.جای همگی خالی.بهم خوش گذشت ولی اذیت هم شدم.اخه تو این سفر 2 تا دندون در اوردم و همش تب داشتم.مامانم هم مریض شد.هوا هم خیلیییییییی گرم بود.هر وقت میرفتیم کنار ساحل من خواب بودم.و فقط از روی بالکون دریا رو نشونم میدادن.خیلی بزرگ بودااااااااااااااااااااااااااااا.خلاصه واسه همتون کلوچه اوردم که بدونین به یاد همتون بودم ولی حیف که پیش هم نیستیم.قول میدم به جای شما بخورمشون.خلاصه بعد از چند روز اذیت شدن دندون وقتی برگشتیم خونه خاله مرضیه ماکارونی درست کرد و جاتون خالی مثل بنننننننننننز خوردم و مامان و بابا کلی ذوق کردند.بازم جاتون خالی خیلی عالی بود.گرچه مامان از بس وسطش بوسم میکرد نمیذاشت راحت بخورم.نمیدونم یه دفعه چش میشد که جیغ میزد و بغلم میکرد.میدونم این صحنه واسه شما هم پیش میاد هر روز.باید یه جلسه واسه درمان مامانامون بزاریم.موافقین؟دوستون دارم.بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
تاریخ : 03 مهر 1392 - 17:47 | توسط : آیدا نفس | بازدید : 2164 | موضوع : فتو بلاگ | 21 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام